حاشیهنشینی؛ از اسکان غیررسمی تا آسیبهای اجتماعی
به گزارش وبسایت مددکاری اجتماعی ۲۰۱۵ به نقل از مهر، خانه ها در دامنه پرشیبی شکلگرفته اند، طوری که میشود که از پشتبامی بالاتر، خانه پایینتر را دید زد؛ برعکس پلههای سرامیکی و موزاییکی، این پلههای سنگی را نمیشود دوتایکی کرد و بالا و پایین رفت؛ برای رفتن تا انتهای کوچه نفست میگیرد؛ اینجا حاشیه یکی از کلانشهرهای ایران است.
اینکه میگویند حاشیه و حاشیهنشینی شاید به خاطر دور افتادن این محلات از متن شهرها باشد؛ اما همه ماجرای حاشیهنشینی این نیست، حاشیهنشینها انگار در همهچیز به حاشیه رفتهاند؛ این «همهچیز» میتواند مصائب اجتماعی باشد یا معضلات فرهنگی و صدالبته زیرساختهای شهری و عمرانی.
وقتی از پلهها بالا میروی در کوچه پسکوچههای بنبست باید منتظر دیدن هر صحنهای باشی، از معتادی که اینجا بیهیچ مانعی تزریق میکند تا کارتنخوابی که برای رهایی از دردسرهای پارک خوابی به حاشیهها پناه برده است تا….
پسربچهای با تفنگ چوبی کوچه پسکوچه را بالا و پایین میدود؛ گاهی پشت دیواری پنهان میشود و در پس ذهنش به دزدها شلیک میکند؛ خیلی سمت مرد معتادی که در پستوی کوچه نشسته است نمیرود؛ وسط دزد و پلیسبازی با هراس نیمنگاهی به مرد معتاد میاندازد؛ هرچند که دیدنش تازگی ندارد ولی خب به قول مادرش باید حواسش باشد و «دم پر» آنها نشود.
زن میانسالی با چادری رنگ و رو رفته از پشت در آهنی قراضهای مدام کوچه و پسربچه را میپاید؛ به گمان مادرش میآید که در مواجهه با نگاه پرسشگرم میگوید که اطمینانی نیست به این کوچهها؛ باید مدام مراقب باشد و البته جملهاش را با مخاطب قرار دادن من و تغییر فعلش تکرار میکند: اینجا مراقب باش!
کمی بالاتر چند مرد جوان دورهمی گرفتهاند، از دور نگاهشان سمت من است، این را از لبخوانی چیزهایی که به هم میگویند میشود فهمید؛ کمی ترس برم داشته است؛ ولی راهحل دیگری نیست و باید از کنارشان عبور کنم؛ هنگام رد شدن چیزهایی را که نمیشنیدم از دور حالا بلندبلند در گوشم تکرار میکنند؛ قدمهایم را بلندتر میکنم و سرعتم را بیشتر؛ باید از این صحنه هرچه سریعتر دور شوم؛ این را ترسی که در دلم افتاده میگوید.
نمیدانم چقدر طول کشید؛ اما سر مسیری رسیدهام که میشود ماشین گرفت؛ تاکسی با تردید کنار پایم میایستد؛ او هم گویا سعی میکند هنگام مسافرکشی در حاشیهها مراقب باشد؛ آنقدر هولشدهام که بدون گفتن مسیرم سوار تاکسی میشوم؛ وقتی حرکت میکند میشود نفس راحتی کشید؛ راننده از چهره رنگپریدهام میفهمد که نباید سؤال کند؛ چنددقیقهای طول میکشد که با آرامش خاطر مسیرم را به زبان میآورم و در ذهنم میگویم: لطفاً «متن» شهر!
حاشیهنشینی از اسکان غیررسمی تا آسیبهای اجتماعی
ماجرای حاشیهنشینی در شهرهای مختلف ایران روایت مشابهی است، جایی که مشکلات مختلف، محلات را به جزایر دورافتادهای تبدیل کرده که مستعد انواع آسیبهای اجتماعی هستند.
فقر، فساد، بیکاری، جرائم مختلف و اعتیاد هرکدام در زیرپوست حاشیهنشینی جای خود را بازکرده است؛ در محلات حاشیهنشین میشود در چندین ساعت پردههای مختلفی از این آسیبها را به نظاره نشست؛ موضوعی که کاسه «چه کنم» را دست مسئولان داده است.
تعریف حاشیهنشینی از سوی هر مرجعی متفاوت است، بهقولمعروف «هرکسی از ظن خود» در مورد حاشیهنشینی سخن میگوید، متولیان شهری از منظر عمرانی و زیرساختی از حاشیهنشینی حرف میزنند و مسئولان اجتماعی و فرهنگی از زاویه خودشان از آسیبهای آن میگویند؛ مهم این است که این پدیده به دغدغه جدی متخصصان شهری، جامعه شناسان، معماران و … تبدیلشده است.
از اسکان غیررسمی و بدون مجوز شهریهای فقیر در حاشیهها گرفته تا مهاجرتهای گسترده از روستاها به شهرها همه و همه در دامن زدن به این پدیده مؤثر بوده است.
برخی کارشناسان معتقدند که این سکونتگاهها به علت پدیده فقر شهری به وجود آمدهاند و بخشی از سرریزهای اقتصادی و اجتماعی شهرها که نمیتوانند جذب بازارهای رسمی زمین، مسکن و اقتصاد شهر شوند برای دسترسی به مسکن در حد استطاعت خود به این سکونتگاهها پناه میآورند.
هرچند که بحث ساختوسازهای غیرمجاز و اسکان بدون مجوز شاید بستری برای شکلگیری حاشیهنشینی باشد اما مشکل عمده ساکنان حاشیه شهرها مسکن نیست بلکه مشکلات اجتماعی و اقتصادی است.
۱۸ میلیون حاشیهنشین در ایران وجود دارد
اما موضوع حاشیهنشینی آنجا جدیتر میشود که سراغ آمارها برویم؛ عباس آخوندی وزیر راه و شهرسازی با یادآوری اینکه حدود ۱۸ میلیون نفر از ۵۵ میلیون نفر جمعیت شهری ایران در حاشیهها زندگی میکنند، معتقد است که معادل یکسوم شهروندان ایران حاشیهنشین هستند.
این آمار را رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران هم تأیید کرده و گفته است: مصوبهای که در سال ۹۳ در هیئت دولت با عنوان سند ملی احیای بهسازی، نوسازی و توانمندسازی محلههای ناکارآمد شهری به تصویب رسید موجب شد نگاه جدیدی در راستای احیای سکونتگاههای غیررسمی شکل گیرد.
سید حسن موسوی چلک با اشاره به اینکه دستگاههای مختلفی عضو ستاد شدند، گفت: نیازهای مردم در سکونتگاهها و حاشیهنشینی غیررسمی نیازمند مشارکت سازمانهای غیردولتی است که در این سند جدید نیز به آن ذکرشده بهطوریکه تا سال ۱۴۰۴ این مناطق باید حد متوسط خدمات را داشته باشند.
رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران تأکید کرد: بر اساس این مصوبه در ۹۱ شهر کشور که این مناطق شناسایی شد ۹۷۴ محله با ویژگیهای محلات ناکارآمد شهری شناسایی شد که به ۴ طبقه بافتهای تاریخی، فرسوده، روستاهای حاشیهنشین و سکونتگاههای غیررسمی تقسیم شد که به آنها مناطق ناکارآمد عنوان میشود.
وی با اشاره به اینکه بر اساس مطالعات انجامشده حدود ۱۸ میلیون نفر ساکن این مناطق هستند گفت: در سکونتگاههای غیررسمی نیز برآورد شده ۱۰ تا ۱۱ میلیون نفر زندگی میکنند که باید برای رفع مشکلات و نیازهای این افراد فکر اساسی شود، بهطوریکه دیگر نباید نسبت به آنها بیتفاوت بود و بهعنوان یک منطقه غیررسمی آنها را شناخت و همین موضوع باعث شود خدماتی به آنها ارائه نشود.
وی گفت: در حال حاضر نیز در دنیا نگاه به یکسان و یکپارچهسازی مناطق انجام میشود و دیگر تقسیمبندی جغرافیایی بهعنوان حاشیه شهر و … وجود ندارد و بر این اساس باید در ایران نیز اینگونه رفتار کنیم.
حاشیهنشینها شهروند درجه ۲ نیستند
چلک اظهار داشت: مناطق حاشیهای در حال حاضر بخشی از شهرها هستند که حداقلهای خدمات عمومی را ندارند و نگاهی که به این بخش میشود باید تقویت شود و این افراد شهروندان درجهدو نیستند.
رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران گفت: پروژههایی برای رفع مشکل حاشیهنشینی انجامشده بهطوریکه سبزوار اولین شهر اجتماعی است که محلات آن مورد تأکید قرارگرفتهاند و هدف این است که متوسط داشتههای اجتماعی را در این مناطق به کار ببندیم.
به گفته وی، در حال حاضر تاکنون تعاریفی بهناحق از شهروندان حاشیهنشین ارائهشده است که باعث شده آنها تهدید محسوب شوند و همین موضوع میزان آسیبپذیری این مناطق را بیشتر کرده است. به همین دلیل باید هر چه سریعتر با کمک دستگاههای مختلف اقدامات اساسی و لازم برای رفع مشکلات حاشیهنشینی انجام شود.
چلک گفت: در فرآیند کوتاهمدت باید دستگاههای مرتبط به ظرفیتسازی و شناسایی نیازها در این مناطق اقدام کند و انتظار این است که تمامی دستگاهها به کمک راه و شهرسازی بیایند و اجرای این سند را مبنای مدیریت هوشمند در محلات ناکارآمد شهری قرار دهیم و درنتیجه امنیت این مناطق نیز بیشتر میشود.
وی گفت: دستگاههایی مانند بهزیستی، شهرداری، استانداری، میراث فرهنگی و … عضو این ستاد هستند که تعداد اعضا به ۲۴ عضو میرسد بهطوریکه امسال نیز چندین پروژه در مناطق مختلف ایران شروعشده تشکلهای غیردولتی نیز در این رابطه کمک خواهند کرد.
وی در مورد تخصیص اعتبار از سوی سازمان مدیریت و برنامهریزی برای رفع مشکلات حاشیهنشینی گفت: با توجه به اینکه رفع آسیبهای اجتماعی و مشکلات حاشیهنشینی و محلات ناکارآمد اولویت کشور است در توزیع منابع نیز به دستگاهها اعتباری اختصاص دادهشده که البته نسبت به قبل بیشتر شده است.
حاشیهنشینان قربانی توسعه نامتوازن
مرتضی طلایی نایبرئیس شورای شهر تهران هم در مورد حاشیهنشینی سخنان قابلتأملی دارد، وی در تعریف حاشیهنشینی میگوید: به بیان عامیانه، حاشیهنشینان همان کسانی هستند که در شهر زندگی میکنند ولی نتوانستند از خدمات دیگر شهروندان استفاده کنند. مسائل دیگری نیز قبل از حاشیهنشینی و بعد آن وجود دارد که باید موردبررسی قرار گیرد چراکه حاشیهنشینی از یکسو معلول بوده و از یکسو علت است.
وی با یادآوری اینکه باید یک نگاه دوسویه به بحث حاشیهنشینی و پیامدهای آن شود بیان داشت: حاشیهنشینان قربانی ناکارآمدی توسعه و بیتدبیری دولتها هستند. محصول پنج برنامه توسعه وضع امروز است، آیا برنامه ششم هم بر همین مبنا تدوین خواهد شد، آیا همان کسانی که نویسنده برنامههای قبلی بودند میخواهند برنامه ششم را بنویسند؟
طلایی با طرح این سؤال که چرا برنامههای توسعه اینگونه پیش رفته که شاهد وضع امروز هستیم، افزود: وقتی در تدوین برنامههای توسعه نگاه تکبعدی یا گاهی دوبعدی باشد پیامدهای آن وضع موجود خواهد بود. درواقع حاشیهنشینان قربانیان توسعه اقتصادی نامتوازن هستند.
وی معتقد است که رفع معضل حاشیهنشینی نیازمند پایکار آمدن همه دستگاهها است، عنوان کرد: بر این باور هستم که آنچه امروز به نام حاشیهنشینی یاد میکنیم و همه زیرمجموعههای آن اعم از فقر، بزهکاری، انواع و اقسام آسیبهای اجتماعی که حاشیهنشینی بستر آن است ناشی از توسعه نامتوازن و نابرابر مدل پیشرفت کشور بعد از دوران دفاع مقدس بود.
لزوم توجه به حاشیهنشینی در برنامه ششم توسعه
جمیع اظهارات مسئولان و صاحبنظران نشان میدهد در رفع معضل حاشیهنشینی بهرغم وجود قوانین متعدد و تأکید و توجه در برنامههای مختلف توسعه همچنان قدمهای جدی برداشته نشده است؛ آمار رو به رشد حاشیهنشینی خود مؤید این مطلب است.
در برنامه پنجم توسعه دولت مکلف شده بود زیرساختهای عبور از حاشیهنشینی را فراهم کند که ارزیابی فعالیتهای صورت گرفته نشان میدهد توفیق جدی حاصل نشده است.
برخی کارشناسان معتقدند که حاشیهنشینی در ایران از دهه ۴۰ به بعد شکلگرفته و در این مدت در همه برنامههای توسعه به این پدیده توجه نشد و تنها برنامه چهارم و پنجم توسعه به این موضوع پرداخته شد و قبل از آنهمه دیدگاهها در مورد این مناطق تخریبی و نه توانمندسازی بود.
بااینحال با توجه به قرارگیری در آستانه تدوین برنامه ششم توسعه به نظر میرسد باید حساسیتها در زمینهٔ برنامهریزی بهمنظور رفع و یا دستکم کاهش این پدیده و معضلات آن انجام شود.
هماکنون ستادهای توانمندسازی در استانها و شهرهای مختلف کشور شکلگرفته است که وزارت راه و شهرسازی متولی فعال کردن و پیگیری وظایف این ستادهاست.
از سوی دیگر شهرداریها و دستگاههای فرهنگی نیز ضمن عضویت در این ستاد وظایف متعدد تعریفشدهای برای رفع معضل حاشیهنشینی دارند که باید هماهنگی بین بخشی بیشتر و جدیتری میان آنها شکل گیرد.
در این میان شاید بتوان انگشت تقصیر در زمینهٔ عدم توفیق برنامهها را به سمت مسائلی چون ناکارآمدی مدیریتی و نبود مدیریت یکپارچه در کلانشهرها نشانه گرفت؛ موضوعی که باید برای آن چارهاندیشی جدی شود.
بههر روی بهرغم ادعاهای مسئولان در زمینهٔ فعالیتهای صورت گرفته در زمینهٔ حاشیهنشینی، پاسخ مردم مناطق حاشیهنشین به سؤال خبرنگار مهر در مورد خدمات ارائهشده به آنها یک «نه» بزرگ است، پاسخ منفی که اگر برای مثبت شدن آن تلاشی همهجانبه با همکاری همه دستگاههای مرتبط صورت نگیرد باید منتظر سقوط مناطق حاشیهنشین از لبه پرتگاه بود، سقوطی که فقط موجب آسیب به حاشیهنشینها نمیشود، بلکه شهر را درگیر خود خواهد کرد.